یکی از مهمترین شاخههای سینما، «سینمای کودک و نوجوان» است که برخلاف دهه ۶۰ که دوران مهم و تاثیرگزاری را پشت سر گذاشت، در دو دهه اخیر به خصوص در دهه ۹۰ دوران بسیار پررکودی را طی کرده است و جز چند اثر خوب آنهم کمتر از تعداد انگشتان یک دست، کار جدی و قابل دفاعی در حوزه سینمای کودک و نوجوان عرضه نشده است.
در یک دهه اخیر، غیر از یک یا دو فیلم سینمایی مانند «مرد نقرهای» یا «قهرمانان کوچک»، چند انیمیشن هم ساخته و اکران شد که با استقبال خوبی روبرو شد، از جمله «شاهزاده روم» و «فیلشاه». این انیمیشنها قدم بلندی در حوزه انیمیشنسازی ایران محسوب میشد و نوید این را هم میداد که پس از این قرار است شاهد موفقیتهایی بیشتری در این حوزه باشیم و همینطور هم شد؛ به گونهای که اکران «پسر دلفینی» و «لوپتو» در سال گذشته و رکوردشکنی «بچه زرنگ» در سال جاری نشان میدهد که انقلاب بزرگی در حوزه انیمیشنسازی ایران رخ داده است.
* چرا از «بچه زرنگ» استقبال شد؟
یکی از رسانههای رسمی کشور اخیرا در گزارشی با اشاره به این موضوع پرداخته که «پیام استقبال یک میلیون و 300 هزار مخاطب از «بچه زرنگ» چیست؟» و آورده است: «در برهوت سینمای کودک، خبر استقبال بیش از یک میلیون و 300 هزار نفری از فیلم «بچه زرنگ» اعلام شده است؛ پس از اکران فیلم «شهر موشهای 2» با ۲ میلیون و 300 هزار مخاطب در سال 93 اکنون شاهد ثبت چنین رکوردی هستیم و در کنار عنوان پرمخاطبترین فیلم انیمیشن در سینمای ایران، باید این اثر را پرمخاطبترین فیلم سینمای کودک طی یک دهه گذشته نامید«.
اما «بچه زرنگ» چه ویژگیهایی دارد که توانسته اینقدر مورد استقبال خانوادهها قرار بگیرد؟ بدون شک یکی از مهمترین عوامل در ساخت اثر برای کودکان و نوجوانان، وجود الگو و قهرمانپروری در آن است. همیشه این قشر از جامعه دلشان میخواهد یک الگوی جذاب به آنان معرفی شود؛ الگویی که کارهای قهرمانانه انجام میدهد و در نهایت نیز پیروز میشود. این سادهترین و در عین حال مهمترین خواسته کودک و نوجوان است و در «بچه زرنگ» نیز با همین موضوع روبرو هستیم. یک شخصیت شبیه خود بچهها که مثل آنها به مدرسه میرود، بازیگوشی میکند اما با یک اتفاق وارد یک ماجرای هیجانانگیز میشود. حتی این قهرمان مانند خود بچهها خطاها و اشتباهاتی هم دارد اما در نهایت به اشتباهاتش پی برده و سعی میکند با شجاعتش آنها را جبران کند. بنابراین این قهرمان از جنس خود بچهها و شبیه آنان است.
یکی از نکات جذابی که نه فقط در «بچه زرنگ» بلکه در «پسر دلفینی» هم به وضوح دیده می شود، استفاده از فرهنگهای بومی و اصیل کشورمان است. حتی از نمایش و به تصویر کشیدن فرش ایرانی نیز غافل نشده است. اما مهمتر از آن، مطرح کردن موضوع گونههای در معرض انقراض حیات وحش ایران است.
هرچند گفته میشود این فیلم یک اقتباس یا نسخهبرداری از «پرنسس مونونوکه» میازاکی است اما همانطور که اشاره کردیم تلاش شده است تا ایرانیزه شده و بسیاری از فرهنگها و رسوم و حتی باورهای اعتقادی و مذهبي مردم کشورمان در آن گنجانده شود. مانند مطرح شدن ماجرای «ضامن آهو» در زندگی امام هشتم حضرت رضا علیه السلام.
یکی از فاکتورهای مهم دیگر که در جذاب شدن این اثر تاثیرگذار بوده است، دوبله قوی شخصیت های داستان است؛ به خصوص صدای هومن حاجی عبداللهی که خود به تنهایی توانسته جذابیت زیادی به اثر ببخشد.
* لزوم اهتمام به فلیمنامه قوی
اما ذکر یک نکته هم خالی از لطف نیست؛ درست است که مخاطبان چنین انیمیشن هایی کودکان و نوجوانان هستند، اما باید سعی کنیم تا جایی ممکن است آن را اثری قابل باور کنیم. برای کودکان و نوجوانان قابل باور است که در داستانی و ماجرایی شخصیت اصلی با حیوانات ارتباط داشته باشد، اما تا حدی باور این نکته برایشان سخت است که شخصیت اصلی در قطار باشد و یک دفعه بدون هیچ تلاشی سر از جنگل در بیاورد. بنابراین شاید بتوان گفت هر چند انیمیشنسازی ایران پیشرفت قابل تحسینی دارد اما یادمان نرود چه در حوزه رئال و چه در حوزههایی مانند انیمیشن، مهمترین فاکتور در جذابیت تنها متکی به تکنولوژی نیست، بلکه قبل از هر چیز باید روی قوت فیلمنامه تمرکز بیشتری شود.
ارسال نظرات